پریا

نظر بدین خوشحال می شم

پریا

نظر بدین خوشحال می شم

عشق تو یعنی....

روزی احساس کردم فقیرترین ادم دنیا هستم .آن روز روزی بود که تو را از دست داده بودم.چون با تو بودن برایم رویا بود ، عشق بود ، عشقی که هرگز نفهمیدم چه معنا و مفهوم عظیمی در بر دارد.با وجود عشق تو در دلم میتوانستم به اوج آسمانها صعود کنم و یا حتی به مرتفع ترین قلل دنیا بروم و فاتح آنجا باشم. با عشق تو میتوانستم صدای پرندگان را ترجمه کنم و میتوانستم سوار بر قایق خوشبختی شوم و به ساحل زیبایی ها برسم و با قدم زدن در ساحلش لذت همیشگی را در خود به وجود آورم. با وجود عشق تو گریستن برایم معنا داشت و خندیدن یک مفهوم همیشگی برایم تلقی می شد و دوست داشتن واژه ای بود که تا به حال به خود نسبت داده بودم.واژه ای که هر بار تکرارش میکردم و به اوج بهترین لحظات صعود میکردم.

عشق تو یعنی یک بغل گل مریم ، یک سبد گل شقایق ، تکلم با لهجه آلاله و نگریستن از چشم نرگس. من عشق را یافته ام ، عشق تو یعنی راه رفتن با عصای خورشید و تکیه کردن بر پشت کوه. میخواهم بدانی اگر باد بودم می وزیدم ، اگر اشک بودم جاری می شدم و اگر باران بودم می آمدم تا بگویم دوستت دارم

نظرات 1 + ارسال نظر
مژده شنبه 28 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 23:45 http://mozhdeh.blogsky.com/

خیلی خیلی قشنگ بود!!!
واقعاً لذت بردم! مرسییییییییییییی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد