پریا

نظر بدین خوشحال می شم

پریا

نظر بدین خوشحال می شم

حالا چرا

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا

 

بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

 

نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی

 

سنگدل این زودتر می خواستی ، حالا چرا

 

عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست

 

من که یک امروز مهمان توام ، فردا چرا

 

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم

 

دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا

 

وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار

 

اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا

 

شور فرهادم بپرسش سر بزیر افکنده بود

 

ای لب شیرین جواب تلخ سر بالا چرا

 

ای شب هجران که یکدم در تو چشم من نخفت

 

اینقدر با بخت خواب آلود من ، لالا چرا

 

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند

 

در شگفتم من نمیپاشد ز هم دنیا چرا

 

در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین

 

خامشی شرط وفاداری بود ، غوغا چرا

 

شهریارا بی حبیب خود نمیکردی سفر

 

این سفر راه قیامت میروی ، تنها چرا

                                   ( شهریار )

کوتاه اما عمیق

این جملات رو جایی خوندم با عنوان کوتاه اما عمیق، تصمیم گرفتم اینجا بذارم تا شما هم نظر بدین که در کل موافقین یا مخالف.

 

آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری رسیدن به سهولت است

وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند، نه رفتار و عملکرد شما

سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است، نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد

اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید

 
افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند

پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری با چند نفر

کار بزرگ وجود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم

کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش بدنبال می آید

انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند

همواره بیاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل در باشد

تنها راهی که به شکست می انجامد، تلاش نکردن است

دشوارترین قدم، همان قدم اول است

عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید

آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد

 
وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد، بخاطر این است که شما چیز زیادی از آن نخواسته اید

در اندیشه آنچه کرده ای مباش، در اندیشه آنچه نکرده ای باش

امروز، اولین روز از بقیة عمر شماست

برای کسی که آهسته و پیوسته می رود، هیچ راهی دور نیست

امید، درمانی است که شفا نمی دهد، ولی کمک می کند تا درد را تحمل کنیم

بجای آنکه به تاریکی لعنت فرستید، یک شمع روشن کنید

آنچه شما درباره خود فکرمی کنید، بسیار مهمتر از اندیشه هایی است که دیگران درباره شما دارند

 
هرکس، آنچه را که دلش خواست بگوید، آنچه را که دلش نمی خواهد می شنود

 
اگر هرروز راهت را عوض کنی، هرگز به مقصد نخواهی رسید

صاحب اراده، فقط پیش مرگ زانو می زند، وآن هم در تمام عمر، بیش از یک مرتبه نیست

وقتی شخصی گمان کرد که دیگر احتیاجی به پیشرفت ندارد، باید تابوت خود را آماده کند

کسانی که در انتظار زمان نشسته اند، آنرا از دست خواهند داد

کسی که در آفتاب زحمت کشیده، حق دارد در سایه استراحت کند

بهتر است دوباره سئوال کنی، تا اینکه یکبار راه را اشتباه بروی

آنقدر شکست خوردن را تجربه کنید تا راه شکست دادن را بیاموزید

اگر خود را برای آینده آماده نسازید، بزودی متوجه خواهید شد که متعلق به گذشته هستید

خودتان را به زحمت نیندازید که از معاصران یا پیشینیان بهتر گردید، سعی کنید از خودتان بهتر شوید

خداوند به هر پرنده ای دانه ای میدهد، ولی آن را داخل لانه اش نمیاندازد

درباره درخت، بر اساس میوه اش قضاوت کنید، نه بر اساس برگهایش

انسان هیچ وقت بیشتر از آن موقع خود را گول نمیزند که خیال میکند دیگران را فریب داده است

کسی که دوبار از روی یک سنگ بلغزد، شایسته است که هر دو پایش بشکند

هرکه با بدان نشیند، اگر طبیعت ایشان را هم نگیرد، به طریقت ایشان متهم گردد

کسی که به امید شانس نشسته باشد، سالها قبل مرده است

اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت

اینکه ما گمان میکنیم بعضی چیزها محال است، بیشتر برای آن است که برای خود عذری آورده باشیم

                               برگرفته از گروه Marshal-Modern

بعد از من

مرا عمری به دنبالت کشاندی

 

سر انجام به خاکستر نشاندی

 

ربودی دفتر دل را و افسوس

 

که سطری هم از این دفتر نخوندی

 

گرفتم، عاقبت دل بر منت سوخت

 

پس از مرگم سرشکی هم فشاندی

 

گذشت از من، ولی آخر نگفتی

 

که بعد از من به امید که ماندی؟

                           ( فریدون مشیری )

سپیده ی عشق

اینم یکی دیگه از شعرای فروغ فرخزاد که من خیلی دوست دارم

 

آسمان همچو صفحه ی دل من

 

روشن از جلوه های مهتاب است

 

امشب از خواب خوش گریزانم

 

که خیال تو خوشتر از خواب است

 

خیره بر سایه های وحشی بید

 

می خزم در سکوت بستر خویش

 

باز دنبال نغمه ای دلخواه

 

می نهم سر به روی دفتر خویش

 

تن صدها ترانه می رقصد

 

در بلور ظریف آوایم

 

لذتی ناشناس و رویا رنگ

 

میدود همچو خون به رگهایم

 

آه... گویی ز دخمه ی دل من

 

روح شبگرد مه گذر کرده

 

یا نسیمی در این ره متروک

 

دامن از عطر یاس تر کرده

 

بر لبم شعله های بوسه ی تو

 

می شکوفد چو لاله گرم نیاز

 

در خیالم ستاره ای پر نور

 

می درخشد میان هاله ی راز

 

ناشناسی درون سینه ی من

 

پنجه بر چنگ و رود می ساید

 

همره نغمه های موزونش

 

گوئیا بوی عود می آید

 

آه... باور نمی کنم که مرا

 

با تو پیوستنی چنین باشد

 

نگه آن دو چشم شور افکن

 

سوی من گرم و دلنشین باشد

 

بیگمان زان جهان رویایی

 

زهره بر من فکنده دیده ی عشق

 

می نویسم به روی دفتر خویش

 

جاودان باشی ای سپیده ی عشق

۳ جمله

اینم ۳تا جمله از کتاب نقطه ی تسلیم نوشته ی شهره وکیلی

انسان نمیتواند به همه ی خواسته هایش دست پیدا کند، گاه خواستن

بهتر از رسیدن به خواسته است.

 

ازدواج یک دام آهنی است که فرار کردن از آن خیلی سخت است

 

مرگ در کمین است، هر روزمان میتواند بی فردا باشد

 

 

ای خدا دلگیرم ازت

اینم یه شعر دیگه از محسن یگانه که البته پر از نا امیدی هست. من خودم نه هیچ وقت از خدا دلگیر میشم نه انشالاء انقدر نا امید و سیر از دنیا

آی خدا دلگیرم ازت

آی زندگی سیرم ازت

آی زندگی میمیرم و

عمرم و میگیرم ازت

این غصه های لعنتی

از خنده دورم میکنن

این نفسهای بی هدف

زنده به گورم میکنن

چه لحظه های خوبی

ثانیه های آخره

فرشته ی مردن من

منو از اینجا میبره

آی خدا دلگیرم ازت

آی زندگی سیرم ازت

آی زندگی میمیرم و

عمرم و میگیرم ازت

چه اعتراف تلخیه

انگار رسیدم ته خط

وقت خلاصی از همس

آی دنیا بیزارم ازت

مناجات ۸

به نام خداوندی که پروردگار زمین و آسمان است

خداوندی که قرار داد شب را چونان جامه و خواب

را مایه ی آسودگی و روز را برای تکاپو .

حمد از آن خدایی است که می آفریند و سامان

میدهد.میمیراند و زنده میکند. بیمار مینماید و درمان

میکند و هرچه آنچه برای ما رقم می خورد بی شک

به اراده ی اوست و همه چیز زیر سایه ی حکمت

پروردگار یکتاست.