آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی ، حالا چرا
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام ، فردا چرا
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا
وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار
اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا
شور فرهادم بپرسش سر بزیر افکنده بود
ای لب شیرین جواب تلخ سر بالا چرا
ای شب هجران که یکدم در تو چشم من نخفت
اینقدر با بخت خواب آلود من ، لالا چرا
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند
در شگفتم من نمیپاشد ز هم دنیا چرا
در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود ، غوغا چرا
شهریارا بی حبیب خود نمیکردی سفر
این سفر راه قیامت میروی ، تنها چرا
( شهریار )
این سفر راه قیامت میرود تنها چرا؟؟؟
سلام پریای گلم
ممنونم از اینکه خبرم کردی
این شعر و شهریار هفته پیش وقتی که ثریا به دیدارش رفت خوند...تو فیلمش...خیلی خوشگله....
دستت درد نکنه...
موفق باشی دوست گلم.
سلام بهارین جون
آره من همش منتظر این قسمت از فیلمش بودم. چون بابام قبلا بهم گفته بودن داستان چیه.
مرسی از نظرت عزیزم
سلام به نظر من شهریار شاعر مردم بود هر چی نکته و اصطلاح و ضرب المثل بود از مردم و زبان مردم می گرفت ودوباره همان زبان و اصطلاحات و لحن و بیان را به شکلی هنرمندانه و در قالب شعر به مردم بازمیگرداند .من خودم عاشقانه دو تا از شعر های شهریار رو دوست دارم یکی سروده تحسین بر انگیز او در قالب نیمایی به نام ((ای وای مادرم)) و دیگری یک غزل از او با مطلع(( از زندگانیم گله داردجوانیم شرمنده جوانی از این زندگانیم))
سلام.ممنون از نظرت
« ای وای مادرم » رو نخوندم که حتما مراجعه میکنم و میخونم ولی اون غزل که گفتی « جرس کاروان » من هم دوست دارم. کلا غزل ها ، قصیدها ، قطعه ها و حتی دو بیتی های قشنگی داره که یکی از برنامه هام اینه که توو چند قسمت دو بیتی های شهریار رو بنویسم .
راستش اول که شروع کردم به نوشتن وبلاگ نمیخواستم صرفا شعر و جملات باشه اما خود به خود بیشتر به این سمت رفته که البته خودم هم این جور نوشتن رو بیشتر دوست دارم.
هر وقت این شعر رو میخونم
با خودم میگم، اگه اونم یه روز...
...بهش چی میگم؟
-----------------
مرسی بابت راهنماییت در باره اون شعر
جواب در وبلاگ خودت به درخواست خودت
سلام پریا جون خوبی؟ جدیدا یک خبری شنیدم که خیلی تعجب کردم خبر این بود که قراره روز تولد شهریار روز ملی شعر نامگذاری شه!!!!!جالبه در مملکت شاعرانی مثل حافظ و سعدی وفردوسی و عطار و..... شهریار رو انتخاب می کنند.منکر توانایی های استاد شهریار نیستم . به نظر من که شهریار جز ۱۰شاعر برتر ایرانی نیست شاید جز ۲۰ تا هم نباشه ولی خوب شاعر بزرگ و قوی و مردمی بود ولی نه تا این حد که روز ملی شعر به نام او و در روز تولد او باشه؟؟؟
سلام هما جان
خبر جالبی بود. اینم یه نوعشه.حافظی که تمام دنیا میشناسنش رو فکر کنم ایرانیا دارن از یاد میبرن.آره شهریار شاعر خوبی بود و بر خلاف نظر تو من شاید توو ۲۰ تا جاش بدم اما در تمام دنیا همایشهای شعر حافظ و سعدی و مولانا و ... برگزار میشه اونوقت خیلی خنده داره روز ملی شعر ما به نام هیچکدوم از اینها نباشه. به هر حال توو ایران باید زیاد منتظر خبرها و اتفاقاتی باشیم که نظیرش توو دنیا اتفاق نمی افته!
سلام
شعرهای شهریار همه زیبا هستند ولی شعری که گذاشتین٬ به نظر من بهترین و قشنگ ترین شعر شهریاره
البته این شعرش رو هم خیلی دوست دارم:
شمعی فروخت چهره که پروانۀ تو بود
عقلی درید پرده که دیوانۀ تو بود
ختم فلک که چون مه و مهرش پیاله هاست
خود جرعه نوش گردش پیمانۀ تو بود
پیر خرد که منع جوانان کند ز می
تا بود خود سبو کش میخانۀ تو بود
تا چشم جان ز غیر تو بستیم پای دل
هر جا گذشت جلوۀ جانانۀ تو بود
دوشم که راه خواب زد افسون چشم تو
مرغان باغ را به لب افسانۀ تو بود
بیگانه شد به غیر تو هر آشنای راز
هر چند آشنا همه بیگانۀ تو بود
همسایه گفت کز سر شب دوش "شهریار"
تا بانگ صبح نالۀ مستانۀ تو بود
سلام کامبیز مرسی که سر زدی و ممنون از شعر قشنگی که نوشتی
سلام پریا جون
آپم
سلام دوست خوبم. حتما سر میزنم
ای دل عم این جهان بیهوده مخور
از حافظ شیرازی است
این ابن یمین چه شعری نوشته که هرتکه آن شبیه یک شعر دیگر است
http://www.shaereh.blogfa.ir/
نمیدونم حتما توو قرن ۸ این مدلی بوده. ولی به هر حال شاعری بوده که در قصیده‌سرایی و مثنوی‌پردازی توانا بوده و کلا تا اونجا که میدونم دنباله رو سبک خراسانی بوده و شعراش هم بی تکلف و سادن. قطعه های معروفی هم داره که دلیل معروفیتشون بیشتر اینه که جنبه ی پند و اندرز همراه با طنز دارن.
نوش دارو اگه قبل مرگ سهراب می رسید
که دیگه نوش دارو نمی شد
اگه جواب شیرین تلخ نبود
که دیگه اون شیرین نبود
راه قیامت اگه تنها یی نمی رفتی
که دیگه را ه قیامت نبود
شاید...
سلام
اگه من دیر دیر میام
عوضش تو زود زود بیا
تا بعد
سلام. من همیشه بهت سر میزنم
هیچوقت از دوست داشتن انصراف نده حتی اگر کسی به تو دروغ گفته باشه بازم بهش فرصت بده چون روزی فرا می رسه که خودت محتاج فرصت دادن دیگران می شی
سر بزن
اینقدر بی معرفت نباش
دوست داشتن انصرافی نیست ولی من به کسی که بهم دروغ بگه هیچ فرصتی نمیدم. هیچی.
من همیشه سر میزنم ولی فکر کنم نظراتم خیلی وقتها نمیرسه. نمیدونم مشکل از چیه
سلام
به به آفرین
خیلی خوب می نویسی
این نوشته ها رو خودت گفتی یا....؟
می خواستم دعوتت کنم تا اگه مایل باشی بیایی تو وبلاگ ما و با هم به صورت گروهی کار کنیم .. فکر می نم گروهی کار کردن بهتر از فردی کار کردن باشه
پس بهم خبر بده
قربانت
خدانگهدار
سلام.ممنون از حضورتون.
من هرچی نوشتم پایینش منبعش هم هست و معمولا مناجات ها از خودم هست.
در مورد دعوتون هم بیشتر باید صحبت کنیم. به هر حال در هر شرایطی من به فردی کار کردنم هم ادامه میدم. ضمن اینکه کار وبلاگ گروهی وقت بیشتری میخواد که من زیاد ندارم.همینطوری وبلاگ خودم رو دیر به دیر میرسم سر بزنم
بسیار از وبلاگ شما لذت بردم شما هم یکسری به وبلاگ من بزنید خوشحال میشم
ممنون که به من سر زدین اما متاسفانه از طریق لینکی که گذاشتید نشد به صفحه ی شما وارد بشم.شاید اشتباه نوشتید