پریا

نظر بدین خوشحال می شم

پریا

نظر بدین خوشحال می شم

تولدم

۲۳ سال پیش روز ۲۳ خرداد من به دنیا اومدم.درواقع آپ ویژهام به مناسبت تولدمه.برای ایندفعه شعر پریا از احمد شاملو رو انتخاب کردم که بنویسم.دلیلش هم اینه که اولا تا دلتون بخواد توو این شعر اسم من اومده بعدشم که توو ۶سالگیم دومین شعری که حفظ کردم بعد از شعر کوچه ی مشیری، این شعر بود.شعر طولانی هم هست. امیدوارم حوصله کنید و بخونین.

اما مورد بعدی که باید بگم اینه که تا اواسط تیر مطلبی آپ نمیکنم اما موضوع آپ بعدیم درباره ی نظر نویسندگان و افراد معروف در مورد مردها هست.خیلی وقت بود که میخواستم این مطلب رو بنویسم ولی وقت نمیشد ولی آپ بعدیم رو حتما بخونین چون جالبه و خوندنش خالی از لطف نیست. ممنونم از همه ی دوستانم که بهم سر میزنن. خداحافظ تا اواسط تیر .بین ۸ تا ۱۵ تیر حتما آپ میکنم.

 

یکی بود یکی نبود

 

زیر گنبد کبود

 

لخت و عور تنگ غروب سه تا پری نشسته بود

 

زار و زار گریه میکردن پریا

 

مث ابرای باهار گریه میکردن پریا

 

گیسشون قد کمون رنگ شبق

 

از کمون بلند ترک

 

از شبق مشکی ترک

 

روبروشون تو افق شهر غلامای اسیر

 

پشتشون سرد و سیا قلعه ی افسانه ی پیر

 

از افق جیرینگ جیرینگ صدای زنجیر میومد

 

از عقب از توی برج ناله ی شبگیر میومد

 

*پریا گشنتونه؟

 

پریا تشنتونه؟

 

پریا خسته شدین؟

 

مرغ پر بسته شدین؟

 

چیه این های های تون؟

 

گریه تون وای وای تون؟*

 

پریا هیچی نگفتن،زار و زار گریه میکردن پریا

 

مث ابرای باهار گریه میکردن پریا

 

پریای نازنین

 

چه تونه زار میزنین؟

 

توی این صحرای دور

 

توی این تنگ غروب

 

نمیگین برف میاد؟

 

نمیگین بارون میاد؟

 

نمیگین گرگه میاد میخوردتون؟

 

نمیگین دیبه میاد یه لقمه خام میکندتون؟

 

نمیترسین پریا؟

 

نمیان به شهر ما؟

 

شهر ما صداش میاد صدای زنجیراش میاد

 

پریا قد رشیدم ببینین

 

اسب سفیدم ببینین

 

اسب سفید نقره نل

 

یال و دمش رنگ عسل

 

مرکب صر صر تک من

 

آهوی آهن رگ من

 

گردن و ساقش ببینین

 

باد دماغش ببینین

 

امشب تو شهر چراغونه

 

خونه ی دیبا داغونه

 

مردم ده مهمون مان

 

با دامب و دومب به شهر میان

 

داریه و دمبک میزنن

 

میرقصن و میرقصونن

 

غنچه ی خندون میریزن

 

نقل بیابون میریزن

 

های میکشن

 

هوی میکشن

 

*شهر جای ما شد

 

عید مردماس دیب گله داره

 

دنیا مال ماس دیب گله داره

 

سفیدی پادشاس دیب گله داره

 

سیاهی رو سیاس دیب گله داره*

 

پریا!

 

دیگه توک روز شیکسته

 

درای قلعه بسه

 

اگه تا زوده بلند شین

 

سوار اسب من شین

 

میرسیم به شهر مردو، ببینین صداش میاد

 

جینگ و جینگ ریختن زنجیر برده هاش میاد

 

آره زنجیرای گرون،حلقه به حلقه،لا به لا

 

میریزن ز دست و  پا

 

پوسیدن،پاره میشن

 

دیبا بیچاره میشن

 

سر به جنگل بذارن جنگلو خار زار میبینن

 

سر به صحرا بذارن کویر و نمک زار میبینن

 

عوضش تو شهر ما...آخ نمیدونین پریا

 

در برجا وا میشن،برده دارا رسوا میشن

 

غلوما آزاد میشن،ویرونه ها آباد میشن

 

هر کی که غصه داره

 

غمشو زمین میذاره

 

قالی میشن حصیرا

 

آزاد میشن اسیرا

 

اسیرا کینه دارن

 

داسشونو ور میدارن

 

سیل میشن شر شر شر

 

آتیش میشن گر گر گر

 

تو قلب شب که بد گله

 

آتیش بازی چه خوشگله

 

آتیش آتیش چه خوبه

 

حالام تنگ غروبه

 

چیزی به شب نمونده

 

به سوز تب نمونده

 

به جستن و وا جستن

 

تو حوض نقره جستن

 

الان غلاما وایسادن که مشعلا رو ور دارن

 

بزنن به جون شب،ظلمتو داغونش کنن

 

عمو زنجیر بافو پالون بزنن وارد میدونش کنن

 

به جایی که شنگولش کنن

 

سکه ی یه پولش کنن

 

دست همو بچسبن

 

دور یارو برقصن

 

( حمومک مورچه داره بشین و باشو ) در بیارن

 

(قفل و صندوقچه داره بشین و باشو ) در بیارن

 

پریا! بسه دیگه های های تون

 

گریه تون وای وای تون

 

پریا هیچی نگفتن،زار و زار گریه میکردن پریا

 

مث ابرای باهار گریه میکردن پریا

 

پریای خط خطی

 

لخت و عریون پاپتی

 

شبای چله کوچیک

 

که تو کرسی چیک و چیک

 

تخمه میشکستیم و بارون میومد

 

صداش تو ناودون میومد

 

بی بی جون قصه میگفت

 

حرفهای سربسته میگفت

 

قصه ی پری زرد پری

 

قصه ی سنگ صبور ،بز روی بون

 

قصه  دختر شاه پریون

 

شمایین اون پریا

 

اومدین دنیای ما

 

حالا هی حرص میخورین جوش میخورین

 

غصه ی خاموش میخورین

 

که دنیامون خال خالیه،غصه و رنج خالیه؟

 

دنیای ما قصه نبود

 

پیغوم سربسته نیود

 

دنیای ما عیونه

 

هرکی میخواد بدونه

 

دنیای ما خار داره

 

بیابوناش مار داره

 

هرکی باهاش کار داره

 

دلش خبر دار داره

 

دنیای ما بزرگه

 

پر از شغال و گرگه

 

دنیای ما هی هی هی

 

عقب آتیش لی لی لی

 

آتیش میخوای بالا ترک

 

تا کف پات ترک ترک

 

دنیایه ما همینه

 

بخوای نخوای اینه

 

خوب پریای قصه

 

مرغای پر شیکسته

 

آبتون نبود،دونتون نبود،چایی و قلیونتون نبود؟

 

کی بتون گفت که بیان دنیای ما،دنیای واویلای ما

 

قلعه ی قصه تونو ول بکنین،کارتونو مشکل بکنین؟

 

پریا هیچی نگفتن زار و زار گریه میکردن پریا

 

مث ابرای باهار گریه میکردن پریا

 

دس زدم به شونه شون

 

که کنم روونه شون

 

پریا جیغ زدن،ویغ زدن،جادو بودن دود شدن

 

بالا رفتن تار شدن،پایین اومدن پود شدن

 

پیر شدن،گریه شدن،جوون شدن،خنده شدن

 

خان شدن،بنده شدن،خروس سر کنده شدن

 

میوه شدن،هسته شدن،انار سربسته شدن

 

امید شدن،یاس شدن،ستاره ی نحس شدن...

 

وقتی دیدن ستاره

 

به من اثر نداره

 

میبینم و حاشا میکنم،بازی رو تماشا میکنم

 

هاج و واج و منگ نمیشم،از جادو سنگ نمیشم

 

یکیش تنگ شراب شد

 

یکیش دریای آب شد

 

یکیش کوه شد و زق زد

 

توو آسمون تتق زد

 

شرابه رو سر کشیدم

 

پاشنه رو ور کشیدم

 

زدم به دریا تر شدم،از اونورش به در شدم

 

دویدم و دویدم

 

بالای کوهی رسیدم

 

اونور کوه ساز میزدن

 

همپای آواز میزدن:

 

*دلنگ دلنگ شاد شدیم

 

از ستم آزاد شدیم

 

خورشید خانوم آفتاب کرد

 

کلی برنج تو آب کرد

 

خورشید خانوم بفرمایید

 

از اون بالا بیاین پایین

 

ما ظلمو نفله کردیم

 

آزادی رو قبله کردیم

 

از وقتی خلق پا شد

 

زندگی مال ما شد

 

از شادی سیر نمیشیم

 

دیگه اسیر نمیشیم

 

هاجستیم و واجستیم

 

تو حوض نقره جستیم

 

سیب طلا رو چیدیم

 

به خونمون رسیدیم*

 

بالا رفتم دوغ بود

 

قصه ی بی بیم دروغ بود

 

پایین اومدیم ماست بود

 

قصه ی ما راست بود

 

قصه ی ما به سر رسید

 

کلاغه به خونش نرسید

 

هاچین و واچین

 

زنجیر و ورچین!

 

 

 

 

 

نظرات 18 + ارسال نظر
sepideh پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:26 http://deltange-naseria.blogsky.com

سلام دوست عزیز، خسته نباشی ...

دلتنگ ناصریا به مناسبت یکساله شدن آپدیت شد با :

چه کنم با دل تنها؟! چه کنم با غم دل؟!

http://deltange-naseria.blogsky.com

منتظر حضور گرمت هستم ....

موفق باشی ...

محمد پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:45 http://bestlove2007.blogsky.com

تولد تولد تولدت مبارک
....
...
...
...
بیا شمعا رو فوت کن
...
...
...
...





وبلاگ قشنگی داری
یه سری هم بیا این پایین ببین چه خبره

شاد باشی
قربونت

سلام.ممنون از نظرتون. لطف کردین

کامبیز پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:18

سلام پریا
تولدت مبارک
امیدوارم همیشه سبز و شاد باشی
چندتایی از شعرهای شاملو رو از بس خوندمه از حفظم٬ یکیش هم این شعرشه.
راستی چرا بعضی از قسمت هاشو بین ستاره قرار دادیه؟
حتما درگیر امتحانات هستی٬ امیدوارم موفق باشی
بدرود

سلام کامبیز جان
ممنون از لطفت.آره سخت درگیر امتحانات هستم.
اون جاهایی که ستاره گذاشتم از قول مردم هست . یعنی مثلا اونجا که توو شهر آواز میخونن:
های میکشن هوی میکشن:
*شهر جای ما شد
عید مردماس دیب گله داره
دنیا مال ماس دیب گله داره.........*
این جاها که مثلا مدم میگن رو ستاره گذاشتم. امیدوارم جواب سوالت رو گرفته باشی.
ممنون از نظرت

haniball پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 05:31 http://x-ravan.blogsky.com

باسلام
تولدت مبارک
به من سر بزن


باتشکر
haniball

سلام.ممنون که سر زدی

بادام تلخ پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:18 http://white-black.blogsky.com/

تولدت مبارک مبارک
الهی صدسال زنده و پایدار باشی!
ما که نمیویم هدیه فیزیکی بدیم ولی میتونیم که جمله قشنگ برات متراوش کنیم از ذهنمون(ای جمله نوشته مکتوب پخته ای ست از فکر خامی که امسال موقع تولد خودم-که زیاد از روش نمیگذره- توی ذهنم اومد):
خوب!
اینم سال بیست و چهارم!
کلی خاطرات دیگه و کلی تجربه دیگه!
حدود یک سوم عمرم به تجربه گدشت!
این همه تجربه های مختلف کی قراره ازشون اسفاده کنم؟
-----
ببینم تو اقا توی شیش سالگیت این شعر رو حفظ کرده بودی؟
بازم تبریک

جواب در وبلاگ خودت به درخواست خودت

محمد پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 13:15 http://delle.blogsky.com

بازم سلام
با این حساب کلی عذر خواهی بدهکارم
البته شاید منم لینک کرده باشم شمارو ولی با یه عنوان دیگه و الان یادم نباشه
ولی ایراد نداره دوباره هم با عنوان ژریا لینکت می کنم
این شعری رو هم که گداشته بودی کلی عالی بود
و طولانی و چمی دونم فکر کنم یه کشکولی از همه چیز بود
به امید دیدار

بادام تلخ شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 16:07 http://white-black.blogsky.com/

سلام
ببینم تو از اونایی هستی که همیشه به رسیدن می اندیشی و نه به مسیر؟ D:
شوخی بود
ولی خوب همچین دیواری لابد همچین امکاناتی هم نداره

جواب در وبلاگ خودت به درخواست خودت

بادم تلخ سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:05

میدونم الان نیستی
ولی...
اینو واسه وقتی مینویسم که میای:
خیلی دلم برات تنگ شده!
چرا؟
نمدونم
ولی تنگ شده اینو میدونم!
راستی یه سوالایی هم در مورد مضمون شعر های حافظ ازت داشتم شاید تو بدونی که بعدا میپرسم اگه چیزی به ذهنت رسید جواب بده!

بادام تلخ سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:07

راستی آی دی یاهوو م رو میزارم که اگه تونستی اونجا بحث شعر حافظ رو بکنیم:

beh_b7

هما دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 21:18

سلام خوبی پریا جان تولدت مبارک انشا الله جشن تولد ۱۲۰ سالگیتو تبریک بگم بهت امیدوارم در این ۲۳ سال کفه ترازوی ارزوهایی که بهشون دست پیدا کردی در مقایسه با دست نیافته ها سنگین تر باشه
شعر پریا از زیباترین شعرهای شاملوست.زبانی کودکانه و قصه مانند برای بیان حرف های اجتماعی و سیاسی
منم خیلی این شعر در بچه گی دوست داشتم ولی خوب چون خنگ بودم هیچ وقت فکر حفظ کردنش هم نکردم چه برسه بخوام حفظ کنم
منتظر اپ بعدیت که احتمالا جنجالی هم هست هستم

سلام هما جان. مرسی از حضورت. شما که شکسته نفسی کردی ولی من باهوش نیستم فقط انگیزه داشتم واسه حفظ کردنش اونم به خاطر اسمم

بادام تلخ سه‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 15:51 http://white-black.blogsky.com/

ببینم یعنی نمیخوای تا هیجدهم بیای؟
من فکر کردم شوخی میکنی؟
دلت میاد اصلا؟

بادام تلخ چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 19:08 http://white-black.blogsky.com/

دینگ - دینگ
کسی نیست؟

بادام تلخ چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 18:12 http://white-black.blogsky.com/

یعنی واقعا ِ واقعا تا بیست و هشتم نمیخوای بیای؟
امروز دوازدهم ِ هااااااا
بیا دیگه

ملودی عشق پنج‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 21:54 http://the-melody-of-love.blogsky.com/

سلام دوست قدیمی

خوبی ؟
چی کار می کنی ؟

من برگشتم
تو بلاگم توضیح می دم کجا و چرا ناپدید شده بودم

ممنون که بهم سر زدی

همیشه خوب و خوش باشی

به زودی میام پیشت
تا بعد

مرسی دوست خوبم. هروقت سر بزنی خوشحال میشم

احمد - رایت الحب سکارا دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 22:47 http://www.opm2.blogsky.com

سلام پریا
مثل همیشه اخرین نفر میام توی وبلاگ ها
تولدت مبارک
الان هم نیومده مستقیم توی پیشیونی مردها نامردن ) بی خالل حقیقت اینه(
اگه وقت کردی بیا طرفم

سلام.ممنون که سر زدی. این فقط یه حمله ی غیر مستقیم بود!

مینا... جمعه 23 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:32 http://genave.mihanblog.com

salam...khobi..ba in sheri ke to hefz kardi malooome ke bache bahoooshi hasti be kolbeye manam sari bezan.
ghorbanat mina...

hamid جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 16:55 http://www.zehi-eshgh.persianblog.ir

فکر نکنی فقط خودت این شعرو حفظیا،منم بلدم
تازشم من قصه ی دخترای ننه دریارو هم حفظم!!!!

خب آفرین

سحر دوشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 19:06 http://s1988.blogfa.com

سلام خیلی وقته نیستی با اجازه این شعر رو تو وبم گذاشتم
خوش باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد