پریا

نظر بدین خوشحال می شم

پریا

نظر بدین خوشحال می شم

تولدم

امروز رسما وارد ۲۶ سالگی شدم.یه جورایی فکر کنم دیگه خیلی دارم بزرگ میشم.به عدد سنم که فکر می کنم باورم نمیشه ۲۶ سال گذشته. به هر حال برای خودم یه آرزو می کنم و اونم اینه که آرزوی سلامتی برای خودم و خانوادم و همه اونایی که دوسشون دارم می کنم.الان نگین چه از خود راضی که واسه خودشم آرزوی سلامتی میکنه.آره من واسه خودم آرزوی سلامتی دارم چون می خوام در کنار عزیزانم از زندگیم لذت ببرم. 

به هر حال پریا خانم تولدت مبارک مبارک مبارک

همدم

کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه  

 

خودت میدونی عادت نیست فقط دوست داشتن محضه 

 

کنارم هستی و بازم بهونه هامو می گیرم  

 

میگم وای ... چقدر سرده میام دستاتو می گیرم  

 

یه وقت تنها نری جایی که از تنهایی می میرم 

 

از اینجا تا دم در هم بری دلشوره می گیرم  

 

فقط توو فکر این عشقم توو فکر بودن با هم 

   

 محاله پیش من باشی برم سرگرم کاریشم   

 

می دونم که یه وقتهایی دلت می گیره از کارم 

 

روزایی که حواسم نیست بگم خیلی دوست دارم 

 

تو هم مثل منی انگار ، از این دلتنگی ها داری   

 

تو هم از بس منو میخوای یه جورایی خود آزاری

از این تکرار دلگیرم

قدم قدم فاصلت رو ازم بگیر 

 

اشاره کن فقط بهم بگو بمیر 

 

اشاره کن به ثانیه به لحظه اومدنت  

 

به عطرخوب بودنت،بوی تنت بوی تنت  

 

من از تاریکی شب های فردا سوز می ترسم  

 

از این تنهایی تکراریه هر روز می ترسم  

 

من از شب سایه های پشت هر دیوار می ترسم  

 

از این تخریب و فرسایش از این آوار می ترسم 

 

بدون تو نمی میرم فقط با مرگ درگیرم  

 

بدون مرهم دستات یه زخم کهنه و پیرم  

 

نمی تونم،نمی میرم،فقط با مرگ درگیرم 

 

نمی مونم،می دونم از این تکرار دلگیرم 

 

بدون برق چشمات از شب و فانوس می ترسم  

 

از اینکه کم بشی از خوابم از این کابوس می ترسم  

 

نمی تونم،نمی میرم،فقط با مرگ درگیرم   

 

نمی مونم، می دونم از این تکرار دلگیرم