پریا

نظر بدین خوشحال می شم

پریا

نظر بدین خوشحال می شم

چرا سکسکه می کنیم ؟

چرا سکسکه می کنیم ؟ 

 

سکسکه اتفاقی است که به طور معمول به صورت 

 

غیر ارادی رخ می دهد.سکسکه در اثر انقباضات 

 

غیر ارادی ماهیچه ی دیافراگم رخ می دهد. این  

 

ماهیچه فضای شکم را از قفسه ی سینه جدا  

 

می کند. وقتی این ماهیچه منقبض می شود به 

 

طور معمول حنجره هم همراه آن منقبض می شود و 

 

تارهای صوتی هم بسته شده و راه ورود هوا برای چند 

 

ثانیه مسدود می شود.سکسکه انقباضات نا خودآگاه و  

 

مکرر عضله ی دیافراگم است.در ایجاد سکسکه ، دیافراگم 

 

و عصب فرنیک ( عصبی که دیافراگم را به مغز وصل میکند ) 

 

نقش دارند. جالب است بدانید حتی جنین در رحم ممکن  

 

است دچار سکسکه شود. 

 

به طور معمول سکسکه ها کوتاه مدت هستند و علت  

 

دقیق سکسکه ها اغلب نا شناخته است ولی خوردن و  

 

آشامیدن غذا یا مواد تحریک کننده می تواند شما را دچار  

 

سکسکه کند. در حال حاضر هیچ راهی برای پیشگیری 

 

از سکسکه وجود ندارد اما اگر به آن دچار شدید یکی از  

 

راه های زیر را برای متوقف کردن سکسکه امتحان کنید: 

 

۱- نفستان را نگه دارید و تا ۱۰ بشمارید. 

 

۲- داخل یک کیسه ی کاغذی تنفس کنید. از کیسه ی  

 

پلاستیکی استفاده نکنید جون ممکن است به سوراخ 

 

بینی شما بچسبد. 

 

۳- انگشت شست خودتان را بین دندان ها و لب بالا  

 

قرار دهید سپس انگشت سبابه ی خود را در زیر سوراخ 

 

بینی سمت راست فشار دهید. 

 

۴- انگشت سبابه ی خود را حدود ۲۰ ثانیه داخل هردو  

 

گوش فشار دهید. 

 

۵- یک لیوان آب سرد را به سرعت بنوشید. 

 

۶- نان خشک یا تکه ای از یخ قورت دهید. 

 

۷- زبانتان را با ملایمت بکشید. 

 

۸-یک قاشق چایخوری شکر خشک بخورید. 

 

۹- یک تکه یخ و لیمو روی زبانتان بگذارید. 

 

                             منبع : ( هفته نامه ی سلامت )

ایا می دانستید که .... ( قسمت دوم )

آیا میدانستید که ... ( قسمت دوم ) 

 

محبوب ترین غذای سوسک ها چسب پاکت نامه ها و تمبر هاست. 

 

اگر سر سوسک را قطع کنند تا چند هفته زنده می ماند و در آخر هم از گرسنگی می میرد. 

 

اسم همه ی قاره ها با الف شروع و به الف ختم می شود. 

 

دلفین ها با یک چشم باز می خوابند. 

 

نپال تنها کشوری است که پرچمش مستطیل نیست. 

 

از هر ۲ میلیارد نفر فقط یک نفر ۱۱۶ سال عمر می کند. 

 

والت دیسنی از موش می ترسید. 

 

تعداد عروسک های باربی در ایتالیا از مردم این کشور بیشتر است. 

 

فیل ها تنها حیواناتی هستند که نمی توانند بپرند. 

 

مخترع آدامس یک فرمانده ی جنگی بود.  

 

حافظه ی ماهی تنها ۳ ثانیه دوام دارد. 

 

اختراع سیفون توالت به ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد بر میگردد. 

 

اگر حیوانی در اثر یرخورد صاعقه بمیرد حیوانات دیگر گوشت او را نمی خورند. 

 

پوست تن ببرها مثل موی تنشان راه راه است. 

 

۸۵ درصد گیاهان جهان در اقیانوس ها هستند. 

 

مورچه ها نمی خوابند. 

 

                 منبع : (هفته نامه ی سلامت )

آیا میدانستید....( قسمت اول )

آیا میدانستید که ... ( قسمت اول )

 

چشمهای شتر مرغ از مغزش بزرگتر است. 

 

پوست کف دست و کف پا هیچ وقت برنزه نمی شود. 

 

هیچ کاغذی را نمی شود بیش از ۷ بار تا کرد. 

 

 برج ایفل در سرما و گرما در اثر انقباض و انبساط حدود ۱۵ سانتیمتر کوچک و بزرگ می شود.       

 

اگر ۲ هزار بار اخم کنید روی پوستتان یک چروک پیدا می شود .  

 

۹۵ درصد نمک های جهان صرف تولید شیشه و صابون می شود و تنها ۵ درصد نمک ها در غذا مصرف می شوند. 

 

فک گربه به چپ و راست حرکت نمی کند.فقط بالا و پایین می رود. 

 

خوک ها نمی توانند به آسمان نگاه کنند. 

 

الفبای مردم هاوایی ۱۲ حرف است. 

 

پولی که ماکل جردن ، سالانه برای پوشیدن لباس های مارک نایک میگیرد از مجموع حقوق سالانه ی همه ی کارگران کار خانه های لباس نایک در مالزی بیشتر است. 

 

خرس های قطبی چپ دست هستند. 

 

یویو قبل از آنکه اسباب بازی شود در فیلیپین وسیله ی شکار بود .  

 

زبان کوچک نهنگ آبی از زبان کوچک فیل سنگین تر است. 

 

بهترین شناگران توانسته اند ۴/۶ کیلومتر در ساعت شنا کنند در صورتی که ماهی ها به راحتی ۱۰۹ کیلومتر در ساعت شنا میکنند. 

 

                     ادامه دارد........

با سلام خدمت همه ی دوستان عزیز 

 

مدت نسبتا زیادی که نتونستم بیام و مطلب جدیدی رو  

 

بنویسم به این دلیل که یه عمل آپاندیس حاد رو انجام  

 

دادم و هنوز هم در دوران نقاهتم.فقط اومدم عید فطر رو  

 

به همه ی شما دوستان تبریک بگم و آرزوی سلامتی برای  

 

همه داشته باشم.انشالاء به زودی بر میگردم.

ویژگی های یک مرد

این هم یه مطلب که در جایی خوندم و باز هم وصف حال مرد ها است. باز هم میگم که نظر شخصی من نیست و یه کم هم ظنز گونه هست.آقایون محترم  میتونین زیاد جدیش نگیرین تا بهتون بر نخوره

ویژگی های یک مرد:

1-اگر با موجودی برخورد کردید که در مواقع ناراحتی با سر به دیوار می کوبد و در مواقع خوشحالی با لگد به در و دیوار می کوبد و در مواقع افسردگی خود را از طبقه هفدهم ساختمان به زمین می کوبد و کلاً در هر شرایطی خود را به جایی می کوبد ، بدانید که با یک مرد رو به رو هستید.

 

2-  اگر در جایی مشاهده کردید که یک تلویزیون بزرگ مشغول پخش یک مسابقه فوتبال می باشد، به تمام موجودات زنده ای که اطراف آن تلویزیون جمع شده اند (و منظره ای همچون مگسان گرد شیرینی پدید آورده اند) مرد گفته می شود.

 

3-در صورتی که با موجودی رو به رو شدید که به ماهیت آن پی نبردید کافیست به او بگویید یک نخ را از میان سوزن رد کند و یا یک گل را بدون اینکه پر پر کند در دستش بگیرد و یا به او بگویید یک کار ظریف و لطیف را انجام دهد.اگر موجود مذکور از انجام دادن این کار ناتوان بود پس بدانید که همانا این موجود یک مرد است.

 

4-تمامی مردان دنیا یک آرزوی مشترک دارند: اینکه در یک جای خوش آب و هوا و پر از درخت و سبزه و آبشار های زیبا زندگی کنند و فقط بخورند و بخوابند و در این بین 20الی 30 هوری بهشتی هم در جوارشان باشند!! این آرزویی است که از زمان خلقت بشر به روی زمین در ذهن هر مردی بوده پس می توانید از کسی که هویتش برای شما مجهول است بپرسید بزرگترین آرزوی تو چیه؟ و اگر در جواب با جملات بالا مواجه شدید پس شخص مورد نظر مرد است.

 

5-در این قسمت، آزمایشی که توسط پژوهشگران دانشکده علوم انسانی کمبریج  بین مرد و زن انجام شده است را برایتان بازگو میکنم تا بیشتر به خصوصیات این موجود خشن و نا ظریف پی ببرید!در این پژوهش سوالاتی مشترک از یک مرد و یک زن پرسیده میشود .و جواب های زیر به این سوال ها داده شده:

 

پژوهشگر:برای تعطیلات به کجا سفر میکنید؟

زن: هر جایی که به من و خانواده ام بیشتر خوش بگذرد و بتوانیم لحظات بیشتری را در آرامش و در کنار یکدیگر سپری کنیم.

مرد:هر جا که حال کنم!

 

پژوهشگر:اگر یک  روز کسی را به قتل برسانی چه کار میکنی؟

زن:فکرش را هم نمی توانم بکنم.واقعاً نمی توانم حتی به یک مورچه آزار برسانم چه برسد به اینکه یک انسان را به قتل برسانم.ولی اگر روزی همچین اتفاقی افتاد سریعاً خودم را به پلیس معرفی می کنم زیرا دچار عذاب وجدان می شوم.

مرد:خودمو تو یه سوراخ ، سنبه ای قایم می کنم تا سر و صداها بخوابه بعد میام بیرون و عشق و صفا و حال و حول!

 

پژوهشگر:لطفاً با کلمه مادر یک جمله بسازید.

زن: مادرم ، ای همه عشق و زندگی من ، جان و روان من فدای تو باد.

مرد: ننه شام چیه؟!؟! یه شام توپ بده حالشو ببریم.

 

پژوهشگر: بهترین روز هفته برای شما چه روزی است؟

زن:جمعه ها به خاطر اینکه می توانم در کنار خانواده ام به سر ببرم.

مرد:جمعه ها چون فشم و جاده چالوس و عشق و صفا و سرندیپیتی!

 

پژوهشگر:از اینکه به سوالات ما پاسخ دادید از شما تشکر میکنم.

زن:خواهش میکنم.امیدوارم جواب هام به دردتون خورده باشه.

مرد:چاکریم داش!حال داد!

 

درسی از ادیسون

درسی از ادیسون :

 

ادیسون در سنین پیری پس از کشف لامپ، یکی از ثروتمندان آمریکا به شمار میرفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش که ساختمان بزرگی بود هزینه می کرد...

این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود. هر روز اختراعی جدید در آن شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود.

 

در همین روزها بود که نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتا کاری از دست کسی بر نمی آید و تمام تلاش ماموان فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر ساختمانها است!

آنها تقاضا داشتند که موضوع به نحو قابل قبولی به اطلاع پیرمرد رسانده شود...

 

پسر با خود اندیشید که احتمالا پیرمرد با شنیدن این خبر سکته می کند و لذا از بیدار کردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب دید که پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می کند!!!

 

پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او می اندیشید که پدر در بدترین شرایط عمرش بسر می برد.

 

ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سر شار از شادی گفت: پسر تو اینجایی؟ می بینی چقدر زیباست؟!!  رنگ آمیزی شعله ها را می بینی؟!! حیرت آور است!!!

من فکر می کنم که آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است! وای! خدای من، خیلی زیباست! کاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را می دید. کمتر کسی در طول عمرش امکان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت! نظر تو چیست پسرم؟!!

 

پسر حیران و گیج جواب داد: پدر تمام زندگیت در آتش می سوزد و تو از زیبایی رنگ شعله ها صحبت می کنی؟!!!!!!

چطور میتوانی؟! من تمام بدنم می لرزد و تو خونسرد نشسته ای؟!

 

پدر گفت: پسرم از دست من و تو که کاری بر نمی آید. مامورین هم که تمام تلاششان را می کنند. در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظره ایست که دیگر تکرار نخواهد شد...!

در مورد آزمایشگاه و باز سازی یا نو سازی آن فردا فکر می کنیم! الآن موقع این کار نیست! به شعله های زیبا نگاه کن که دیگر چنین امکانی را نخواهی داشت!!!

 

توماس آلوا ادیسون سال بعد مجددا در آزمایشگاه جدیدش مشغول کار بود و همان سال یکی از بزرگترین اختراع بشریت یعنی ضبط صدا را تقدیم جهانیان نمود. آری او گرامافون را درست یک سال پس از آن واقعه اختراع کرد

برگرفته از گروه Marshal-Modern

بیوگرافی سیمین بهبهانی

آپ ایندفعه بیوگرافی سیمین بهبهانی هست که مناظره ی او و ابراهیم صهبا رو در پست قبلیم خوندین.من از صهبا فقط اینو میدونم که به بهبهانی دل سپرده بوده.

سیمین بـِهْبَهانی (زادهٔ ۲۸ تیر ۱۳۰۶ در تهران) نویسنده و غزل‌سرای معاصر ایرانی است. او به خاطر سرودن غزل فارسی در وزن‌های بی‌سابقه به «نیمای غزل» معروف است.

سیمین خلیلی معروف به «سیمین بهبهانی» فرزند عباس خلیلی (شاعر و نویسنده و مدیر روزنامه اقدام) و نبیره حاج ملا علی خلیلی تهرانی است. پدرش عباس خلیلی (۱۲۷۲ نجف - ۱۳۵۰ تهران) به دو زبان فارسی و عربی شعر می‌گفت و حدود ۱۱۰۰ بیت از ابیات شاهنامه فردوسی را به عربی ترجمه کرده بود و در ضمن رمان‌های متعددی را هم به رشته تحریر درآورد که همگی به چاپ رسیدند.

مادر او فخرعظمی ارغون (۱۳۱۶ ه.ق - ۱۳۴۵ ه.ش) دختر مرتضی قلی ارغون (مکرم السلطان خلعتبری) از بطن قمر خانم عظمت السلطنه (فرزند میرزا محمد خان امیرتومان و نبیره امیر هدایت الله خان فومنی) بود. فخر عظمی ارغون فارسی و عربی و فقه و اصول را در مکتبخانه خصوصی خواند و با متون نظم و نثر آشنایی خوبی داشت و زبان فرانسه را نیز زیر نظر یک مربی سوئیسی آموخت. او همچنین از زنان پیشرو و از شاعران موفق زمان خود بود و در انجمن نسوان وطن‌خواه عضویت داشت و مدتی هم سردبیر روزنامه آینده ایران بود. او همچنین عضو کانون بانوان و حزب دموکرات بود و به عنوان معلم زبان فرانسه در آموزش و پرورش خدمت می‌کرد.

پدر و مادر سیمین که در سال ۱۳۰۳ ازدواج کرده بودند، در سال ۱۳۱۰ از هم جدا شدند و مادرش با عادل خلعتبری (مدیر روزنامه آینده ایران) ازدواج کرد و صاحب سه فرزند دیگر شد.

سیمین بهبهانی ابتدا با حسن بهبهانی ازدواج کرد و به نام خانوادگی همسر خود نامبردار شد ولی پس از وی با علی کوشیار ازدواج نمود. او سال‌ها در آموزش و پرورش با سمت دبیری کار کرد.

او در سال ۱۳۳۷ وارد دانشکده حقوق شد، حال انکه در رشته ادبیات نیز قبول شده بود. در همان دوران دانشجویی بود که با علی کوشیار آشنا شد و با او ازدواج کرد. سیمین بهبهانی سی سال-از سال ۱۳۳۰ تا سال ۱۳۶۰-تنها به تدریس اشتغال داشت و حتی شغلی مرتبط با رشتهٔ حقوق را قبول نکرد.

برخی از معروف‌ترین غزل‌های او با این ابیات آغاز می‌شود:

شلوارتاخورده دارد مردی که یک پاندارد

خشم است وآتش نگاهش،یعنی تماشا ندارد

دوباره می‌سازمت وطن اگرچه با خشت جان خویش

ستون به سقف تو می‌زنم،اگرچه بااستخوان خویش

آثار او عبارت است از:

  • سه‌تار شکسته (۱۳۳۰/۱۹۵۱)
  • جای پا (۱۳۳۵/۱۹۵۴)
  • چلچراغ (۱۳۳۶/۱۹۵۵)
  • مرمر (۱۳۴۲/۱۹۶۱)
  • رستاخیز (۱۳۵۲/۱۹۷۱)
  • خطی ز سرعت و از آتش (۱۳۶۰/۱۹۸۰)
  • دشت ارژن (۱۳۶۲/۱۹۸۳)
  • گزینه اشعار (۱۳۶۷)
  • درباره هنر و ادبیات (۱۳۶۸)
  • آن مرد، مرد همراهم (۱۳۶۹)
  • کاغذین‌جامه (۱۳۷۱/۱۹۹۲)
  • کولی و نامه و عشق (۱۳۷۳)
  • عاشق‌تر از همیشه بخوان (۱۳۷۳)
  • شاعران امروز فرانسه (۱۳۷۳) ترجمه
  • با قلب خود چه خریدم؟ (۱۳۷۵/۱۹۹۶)
  • یک دریچه آزادی (۱۳۷۴/۱۹۹۵)
  • مجموعه اشعار (۲۰۰۳)